مخالفان آیت الله هاشمی در صدد بودند افرادی چون یزدی یا مصباح یزدی را بر کرسی ریاست مجلس خبرگان بنشانند.
از
طرف دیگر ، برای حامیان آیت الله هاشمی ، ابقای او می توانست یک پیروزی
بزرگ ، آن هم بعد از تحمل فشارهای چند ماه اخیر باشد و لذا در تلاش بودند
خبرگان را به رأی مجدد به آیت الله هاشمی متقاعد کنند.
در واقع ، یک تقابل
سیاسی قابل توجه در میان بود که در نگاه نخست ، باید یکی می برد و یکی دیگر
شکست سنگین سیاسی را متحمل می شد که به هیچ وجه برای هیچ کدامشان مقرون به
صلاح و صرفه نبود.
در چنین شرایطی ، آیت الله مهدوی کنی به عنوان
"گزینه مرضی الطرفین" مطرح شد. اگر او رئیس خبرگان می شد ، طیف مخالف آیت
الله هاشمی از این که سرانجام او را به زیر کشیده است خرسند می شد و طیف
هاشمی هم از این که فردی معتدل بر سر کار آمده و ریاست به دست طیف مقابل
نیفتاده راضی بود.
این اتفاق هم افتاد و طرفین به جای بازی برد - باخت ،
به یک تساوی با کمترین هزینه تن دادند و البته -با توجه به شرایط موجود-
تدبیر خوبی هم بود.
2 - آیت
الله هاشمی گفته بود اگر آیت الله مهدوی کنی کاندیدا شود ، من کاندیدای
ریاست خبرگان نخواهم بود. چنین هم شد و با حضور آیت الله مهدوی کنی ، رئیس
پیشین کنار نشست و به او رأی داد.
کاندیداتوری همزمان این دو نفر ،
گذشته از آن که برای این دو آیت الله -که از دیرباز با یکدیگر دوستی و
همکاری داشته اند- چندان زیبا و متین نبود ، باعث می شود آرای خبرگان پخش
شود و رئیس آن ، نتواند با رأی قابل اتکایی انتخاب شود. لذا کنار کشیده
آیت الله هاشمی هاشمی ، منجر به تثبیت موقعیت رئیس جدید خبرگان شد.
3 - برخی
بعد از انتخابات هیات رئیسه خبرگان بر آیت الله مهدوی کنی خرده گرفتند که
"از تندروها بازی خورده و خود را کاندیدای ریاست خبرگان کرده و زمینه کنار
گذاشتن آیت الله هاشمی هاشمی را فراهم ساخته است."!
در این باره چند نکته قابل ذکر است:
الف)
آیت الله مهدوی کنی ، سیاستمدار تازه کار و جویای نام و نانی نیست که در
این سن و سال ، بازی بخورد یا در صدد کسب عنوان ریاست باشد. لذا این انتقاد
، اگر از روی غرض ورزی نباشد ، حتماً به دلیل نشناختن زیرکی روحانی محترمی
مانند آیت الله مهدوی کنی است.
ب)
آیت الله مهدوی کنی ، نه تنها از تندرو ها بازی نخورد ، بلکه با
کاندیداتوری خود ، مانع از حضور برخی افراد با گرایش های سیاسی تند و ضد
هاشمی در رأس مجلس خبرگان شد چه آن که اگر وی کاندیدا نمی شد و "دو قطبی
هاشمی و ضدهاشمی" در انتخابات داخلی رقم می خورد ، در هر حال ، آیت الله
هاشمی دچار شکست بود: هم اگر رأی نمی آورد و یکی از مخالفانش مانند آیت
الله یزدی بر جایش می نشست و هم اگر با توجه به جو موجود ، با رأی اندک و
لرزانی ریاستش تمدید می شد.
ولی با آمدن آیت الله مهدوی کنی ، آیت الله
هاشمی ، با حفظ احترام خود کنار کشید و طرف مقابل هم در برابر کار انجام
شده واقع شد و حضورش در انتخابات ریاست خبرگان را منتفی نمود.
ج)
آیت الله مهدوی کنی ، ازنظر مشی اخلاقی و سیاسی ، فردی میانه رو به شمار
می رود و از این بابت ، به آیت الله هاشمی نزدیک تر است تا به طیف مقابل ،
هر چند که تفاوت هایی نیز در دیدگاه هایشان طبیعتاً موجود است و هیچ کدام
کپی دیگری نیستند.
4 - انتخابات
داخلی خبرگان ، در فضایی بسیار آرام تر و متین تر از آنچه رسانه های طرفین
در ماه های اخیر رقم زده بودند برگزار شد تا ثابت شود برخی رسانه ها ،
همچنان کاسه های داغ تر از آش هستند و بدشان نمی آید از کاه کوه بسازند و
از یک انتخابات داخلی روتین ، یک "مساله" و "بحران" بسازند!