جعفر محمدی - هر
سال که به نوروز نزدیک می شویم ، در کنار شادمانی آمدن بهار و عید باستانی
ایرانیان ، صداهای تاسف انگیزی هم در مخالفت با نوروز به گوش می رسد که هر
چند عمدتاً و به خاطر جو غالب جامعه ، نمی توانند علنی بر شقیقه نوروز
تیرخلاص بزنند ، اما به لطایف الحیل سعی در کمرنگ سازی آن می کنند، از بی
رونق کردن برگزاری آیین تحویل سال گرفته تا ممانعت از اندک اقدامات صورت
گرفته در بزرگداشت عید ، مانند برگزاری جشن جهانی نوروز و ... .

با
مخالفان اندک شمار ولی گاه متنفذ نوروز ، تا کنون بحث و جدلی جدی صورت
نگرفته است. گروهی با این استدلال که این قبیل سخنان اساساً ارزش پاسخگویی
ندارند از کنارش با بی اعتنایی رد شده اند و برخی نیز از آن دلیل قدیمی
بهره برده اند:سری که درد نمی کند دستمال نمی بندند؛چرا خود را با این
افراد قوی تر از خودمان دراندازیم و دردسر درست کنیم؟!
فارغ از این
دو نگاه ، بی مناسبت نیست از کسانی که با شنیدن نام نوروز ، دچار یأس فلسفی
می شوند و حتی از تبریک عید هم ابا دارند ، چند سؤال مطرح کنیم تا شاید
تلنگری به وجدان و اندیشه هایشان وارد آید و این قدر علیه میراث مشترک مردم
کهن و ریشه دار ایران جوسازی نکنند و دل خلقی را به سخنان ناروا ریش
نکنند.
کسانی که با نوروز محالفت می کنند ، با چه چیز آن مخالفند؟
-چون این یک جشن اصیل ایرانی است با آن مخالف اند؟
ادامه مطلب ...